جدول جو
جدول جو

معنی گردش کنان - جستجوی لغت در جدول جو

گردش کنان
در حال گردش کردن
تصویری از گردش کنان
تصویر گردش کنان
فرهنگ فارسی عمید
گردش کنان(گَ دِ کُ)
تفرج کنان. تماشاکنان. رجوع به گردش شود
لغت نامه دهخدا
گردش کنان
تفرج کنان تفریح کنان
تصویری از گردش کنان
تصویر گردش کنان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
دور زدن، تفریح کردن، گشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
بگشت رفتن تفریح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
در حال گریستن اشک ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
Bawling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
Tour, Roam
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
errer, faire une tournée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
en pleurs
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
בוכה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
울고 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
menangis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
berkeliaran, melakukan tur
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
घुमना , यात्रा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
रोते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
huilend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
לשוטט , לטייל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
zwerven, een tour maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
piangente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
떠돌다 , 투어하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
бродити , подорожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
vagabondare, fare un tour
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
llorando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
vagar, hacer una gira
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
плачучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
блуждать , путешествовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
плачущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
płaczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
wędrować, podróżować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
umherirren, eine Tour machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
weinend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
chorando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
گردش کردن
vagar, fazer uma turnê
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گریه کنان
تصویر گریه کنان
گریه کنان
哭泣的
دیکشنری فارسی به چینی